به گزارش شهرآرانیوز، صحنه نمایش و تئاتر، چنان زنده است که اثرش به مراتب از صفحه دیجیتالی سینما ماندگارتر است و تماشاچی وقتی از پای صندلی اش بلند میشود احساس سرزندگی و طراوات میکند. حال اگر این صحنه به پاس و نام "ایران" چیده شود بدون شک بیشتر به دل مخاطبان و تماشاگران ایران زمین مینشیند. نمایش صحنهای "هیولاکش" که از امشب در سالن تئاتر شهر مشهد آغاز شده از همین جنس است. نمایشی برگرفته از شاهنامه فردوسی و داستان دلاوریها و عاشقانههای گشتاسب به وطن، به کارگردانی محمد جهانپا، نویسندگی مهدی سیمریز و تهیه کنندگی امیرحسین شفیعی که با حمایت حوزه هنری خراسان رضوی در خانه نمایش امید تهیه شده است و قرار است تا ۱۰شب دیگر این نمایش تاریخیحماسی، ساعت۱۹ به نمایش درآید.
نمایش صحنهای "هیولاکش" در سه پرده اجرا میشود. نام نخستین پرده "عزم قدرت" است که به شخصیت گشتاسب میپردازد که در جستجوی فرمانروایی از ایران خارج میشود. پرده دوم "آزمون ایمان" نام دارد که روزگار گشتاسب را در روم نشان میدهد؛ پسر پادشاهی که به دیار غریب پا میگذارد و برای امرار معاش، سراغ هر شغلی میرود ولی ناکام میماند و نمیتواند آن را به درستی انجام دهد و در نهایت با دهقانی آشنا شد و نزد او ماند. پرده نهایی با عنوان "نبرد نهایی" به نمایش درمیآید که جنگ گشتاسب میان خود و سودای پادشاهی و عشق و علاقهاش به وطن را نشان میدهد.
محمد جهانپا، کارگردان هیولاکش نیز در گفتوگو با شهرآرانیوز، این اثر را سومین کار مشترک خود با مهدی سیمریز عنوان کرد و افزود: ما اعتقاد داریم شاهنامه فردوسی، آبشخور بسیار خوبی برای نسل امروز است که میتوان از دل آن، اسطورهها و روایتهای تاریخی را دوباره بازسازی کرد.
جهانپا بیان کرد: توجه هیولاکش به وطن و فرار مغزهاست که یکی از مسائل امروز جوانهای جامعه ماست. از این رو ما کاراکتر گشتاسب را که در سودای پادشاهی به سر میبرد و از ایران به سرزمینی دیگر مهاجرت میکند و در نهایت به دلیل عشق و علاقهاش به وطن، دوباره باز میگردد را به نمایش درآوردیم.
این کارگردان و مدرس ادبیات نمایشی خاطرنشان کرد: از آغاز تا امروز که نمایش "هیولاکش" به روی صحنه رفته است چهارماه زمان برد و بیش از ۴۰نفر در این پروژه با ما همکاری داشتند که شامل ۳۰بازیگر و ۱۰نفر عوامل نور و صحنه و صدا و گریم بودند.
جهانپا با دعوت از علاقمندان به هنر برای نمایش "هیولاکش" در سالن تئاتر شهر مشهد، افزود: این نمایش از امشب آغاز شده و تا ۱۰ شب دیگر به روی صحنه خواهد رفت. بعد از آن در سه روز ابتدایی ایام فاطمیه اجرایی نخواهیم داشت و بعد از آن، دوباره ادامه پیدا میکند.
مهدی سیمریز، نویسنده تئاتر "هیولاکش" در گفتوگو با شهرآرانیوز اظهار کرد: این نمایش اقتباسی از داستانهای شاهنامه فردوسی که مربوط به داستان پادشاهی گشتاسب است.
سیمریز افزود: هیولاکش، دوران پادشاهی گشتاسب را روایت میکند. نقطهای از شاهنامه که بخش حماسی آن به پایان میرسد و وارد بخش تاریخی میشود.
این نویسنده بیان کرد: این نمایش در واقع اقتباس وفاداری از این داستان است و ما تلاش کردیم شرایط کار به گونهای پیش برود که برای مخاطب نوجوان و بزرگسال مناسب باشد و بتواند پیام خود را که پیام ایران دوستی است به مخاطب منتقل کند.
گشتاسپ خواهان تاج و تخت پادشاهی بود ولی، چون پدرش این خواسته او را نپذیرفت به سوی روم رهسپار شد. در روم ابتدا برای دبیری نزد اسقف رفت، اما اسقف و دبیران با دیدن بر و یال پهلوانی او فهمیدند که دبیر پیشه نیست. سپس برای کار، نزد آهنگری بوراب نام رفت. گشتاسپ در آهنگری نیز موفق نبود چرا که با ضربهای سنگین، سندان را شکست و بوراب از پذیرفتن او خودداری کرد. گشتاسپ پس از آن با دهقانی آشنا شد و نزد او ماند. در آن روزگار، رسم قیصر روم چنان بود که، چون دخترش به سن ازدواج میرسید، کسانی که شایستگی همسری دخت قیصر را داشتند، فرا خوانده میشدند تا او از میان آنان، شوهر آینده خود را برگزیند. دختر بزرگ قیصر، کتایون نام داشت.
کتایون شبی در خواب دید که مردان شهر جمع شدند و در آن میان، مردی غریب، دسته گلی به او داد و دسته گلی از او گرفت. در همین روزها، قیصر بزرگان را دعوت کرد. گشتاسپ هم به همراه مرد دهقان به تماشای مراسم رفت. وقتی چشم کتایون به گشتاسپ افتاد، همان را یافت که در خواب دیده بود؛ پس او را برگزید:
چو از دور گشتاسپ را دید گفت
که آن خواب سر برکشید از نهفت
قیصر با این انتخاب دخترش مخالفت کرد ولی، چون این فرمان با رسم آزادی دختران در انتخاب همسر مغایرت داشت، اسقف، شاه را هشدار داد که فرمانش نادرست است. بنابراین قیصر به ناچار با این پیوند موافقت کرد:کتایون که در دوستی شوهر ثابت قدم است، گشتاسپ را برمیگزیند.
ازدواج کتایون با مردی بیگانه، قیصر آن رسم را برانداخت و برای خواستگاران دو دختر دیگرش شرایط سنگینی گذاشت. برای یکی از آنان کشتن گرگی پیل پیکر و برای دیگری کشتن اژدها در کوه سقیلا را شرط کرد. آنها از عهده این کار بر نیامدند ولی از اخترشناسان شنیده بودند که مردی نامدار از ایران فرا میرسد و سه کار بزرگ انجام میدهد.
اول با دختر قیصر ازدواج میکند و دوم و سوم دو حیوان درنده را میکشد. از این روی گشتاسپ را مییابند و از او میخواهند این کار را برای آنها انجام دهد و گشتاسپ نیز چنین میکند. قیصر به افتخار این دو داماد خود مجلس بزمی ترتیب داد و بزرگان را برای بازی چوگان دعوت کرد. کتایون از گشتاسپ خواست تا به این بزم برود و تواناییهای خود را به قیصر نشان دهد.
قیصر وقتی تواناییهای گشتاسپ را در سوارکاری و تیراندازی دید، جویای نام و نشان او شد و وقتی فهمید که او، همان داماد بیگانه اوست و کشتن گرگ و اژدها هم کار او بوده است از گشتاسپ پوزش میخواهد و کتایون را با احترام به ایوان شاهی فرا میخواند.
گشتاسپ، پس از آن جزو برگزیدگان دربار قیصر میشود. بعد از سرکوب الیاس، شاه خزران توسط گشتاسپ، اعتماد قیصر نسبت به او تا بدانجا رسید که به پشتوانه او فرستادهای به نزد شاه ایران فرستاد و خواستار باج شد.
لهراسپ وقتی فهمید که گشتاسپ در پس این باج خواهی قرار دارد، زریر، برادر مهتر گشتاسپ را به روم فرستاد و او و همسرش کتایون را به ایران فرا خواند و خود از پادشاهی کناره گرفت و گشتاسب را بر تخت پادشاهی نشاند.